رابطه یا عدم رابطه ایران و امریکا
داریوش احمدیانرابطه و یا عدم رابطه ایران و امریکا و تبعاتی که متوجه منافع ملی کشور کرده است و بخشی از مسئولان نظام هم در آشکار و نهان به این نکته اذعان دارند و حتی در موضوعی مانند پروندهی هستهای همهی مسئولان نظام تمام قد از مذاکره مستقیم با امریکا که میتواند پایه هایی برای برقرار رابطه باشد دفاع کرده و در برابر هجمههای دلواپسان پشت مذاکره کنندگان ایستادند. از جملهی ضررهای این عدم ارتباط کاهش شدید نقش ایران در تاثیرگذاریهای متدوالی است که لابیهای مختلف حاضر در ایالات متحده در تصمیم گیریهای این کشور دارند. به عنوان مثال لابی اعراب یکی از مهمترین محافل تاثیرگذار در تصمیم گیریهای ضد ایرانی در همهی این سالها بوده است و از آن مهمتر توانسته است با حضور فعال در صحنهی غیر رسمی و رسانهای امریکا هر چه بیشتر به ایران هراسی تندروهای امریکا کمک کند. یا لابی آیپک که مرتبط با اسرائیل است و میتوان از آن به عنوان تاثیرگذارترین لابی حاضر در ایالات متحده در تصمیم گیریهای این کشور یاد کرد. پیش نیاز حضور فعال در صحنهی سیاسی امریکا و تلاش برای رفع طراحیهای گروههای ضد ایرانی در آن کشور داشتن رابطهای ولو در حداقلیترین شکل ممکنش است. این مدل از قهر که دیگر در جهان کارکردی ندارد و حتی کشورهایی که ضدّیتی ایدئولوژیک با هم دارند هم از این مرحله عبور کردهاند واجد ضررهای بسیاری است که به عینه قابل مشاهده است. مفهوم امریکاستیزی مورد علاقهی عدهای و سیطره ایدئولوژی بر حوزهی سیاست خارجی کشور، بر برخی از تصمیمها چنان هالهای را افکنده است که باعث میشود بسیاری از واقعیات مشهود صحنه هم به چشم نیاید. دیگر ظرفیتی که این دوری گزیدن از رابطهی با امریکا باعث غفلت از آن شده است استفاده از ظرفیت ایرانیان مقیم امریکاست. حضور این درصد بالا از هموطنانمان در این کشور در صورتی که با نگاهی مدبّرانه و نه از سر هراس داشتن و امنیتی کردن همه چیز به آن نگریسته شود میتواند پتاسیل بسیار بالایی برای ایران برای تاثیر گذاری در حوزهی دیپلماسی عمومی باشد که متاسفانه آنطور که باید و شاید به آن توجه نشده است و نمیتوان متوقع بود که با سفرهای سالانه رییس جمهور و دیدار سالی یکبار او با عدهای از آنها بتوان از این ظرفیت بالقوه استفادهی کافی را برد.با وجود این وضعیت در رابطهی ایران و امریکا ما شاهد یک تجربهی موفق در سالهای گذشته نیز در این موضوع بودهایم و آن حضور ظریف وزیر خارجهی فعلی کشورمان در نقش سفیر ایران در سازمان ملل بود که با استفاده از حضورش در امریکا توانسته بود یک تنه این خلاء بسیار بزرگ را در حد توانش که طبیعتا بهاندازهی یکی مرد جنگی بوده است برطرف کند و حتی آن اقدامات مبتنی بر منافع ملی اش با تهمتهای ناروایی هم در داخل روبرو شد اما اینکه در سالهای پس از او آیا همان روند ادامه داشته است یا خیر محل سوال جدی است. به نظر میرسد که خوب باشد اگر از جنبههای مختلف ضررهایی که دوری از هر کشوری برای کشورمان دارد برای تصمیم گیران روشن شود و آنها به تصمیم گیری بر اساس منافع ملی و نه قالبهای کلیشهای رایج دعوت شوند. |