واکنش صفایی فراهانی به وعده يارانهها
گروه سياسي_رسانه ها: روزنامه اعتماد نوشت:محسن صفاييفراهاني، فعال سياسي اصلاحطلبي است كه به دليل سالها كار اجرايي در حوزه اقتصاد اعداد و ارقام را خوب تحليل ميكند. او عملكرد اقتصادي روحاني را مثبت ارزيابي ميكند و وعدههايي نظير ٢ برابر كردن درآمد كشور را توهين به مردم ميداند. صفاييفراهاني معتقد است اگرچه عملكرد دولت در مجموع نمرهاي در حد ١٤ -١٣ دارد اما روحاني با همين عملكرد بين تمامي كانديداهاي موجود شاگرد اول است. اين فعال سياسي اصلاحطلب شبكه حاميان رييسي را همان شبكه حاميان احمدينژاد ميداند اما با اين حال شانس ويژهاي براي او قايل نيست. صفاييفراهاني همچنين درباره احمدينژاد و احتمال راديكاليزه شدن انتخابات ميگويد: آمدن احمدينژاد و برخي از همكاران سابق او در اين انتخابات ميتوانست به راديكاليزه شدن انتخابات كمك كند و حتي ميتوانست به قطبي شدن انتخابات بينجامد. درست است كه قطبي شدن به ظاهر خوب است چون درصد مشاركت را خيلي بالا ميبرد.
ليكن از آنجايي كه ميتواند آسيبپذيري كشور را بالا ببرد، به نفع كشور نيست. بايد با دقت عمل كرد كه انتخابات به سمت راديكاليزه شدن و قطبي شدن نرود. هر چند خيليها دوست دارند اين اتفاق بيفتد اما منافع كشور در اين نيست. تقريبا يك ماه تا انتخابات رياست جمهور باقي مانده است. ديديم كه صبح آخرين روز ثبت نامها موضوع كانديداي كمكي در جريان اصلاحات اجرايي شد. در لحظات آخر آقاي قاليباف ثبت نام كرد، در حالي كه چند روز قبل گفته بود بنا ندارم كه به عرصه بيايم. پديدهاي مثل آقاي رييسي را داريم كه سابقه يك روز كار اجرايي را نيز ندارد ولي در قالب يك جرياني ميآيد كه ظاهرا به دنبال متولد كردن طفلي به نام جمنا است. پرچم وحدت اصولگرايي را بلند ميكند. اين همه آنومي و ازهمگسيختگي و بيبرنامگي در جريانهاي سياسي آن هم يك ماه مانده به انتخابات از چه نشات ميگيرد؟ آيا اين انتخابات با ديگر انتخاباتها فرق دارد يا اينكه ما همان آدمهاي سي سال و صدسال گذشتهايم؟
سطح مواجهه مردم با انتخابات در تراز بالاتري قرار گرفته است. نوع بحثهاي بين مردم در همه جا حاكي از اين است كه مردم حساسيتهاي ويژهاي پيدا كردهاند. آمدن كانديداهاي مختلف خيلي جاي ايراد نيست. اگر انتخابات قرار باشد واقعا سالم و با رقابت برابر باشد، خوب است كه از همه نحلههاي فكري حضور داشته باشند. مردم با توجه به پتانسيل و شرايط آنها، انتخاب كنند. اين امر ناشي از همان مساله است.
اينكه روزهاي آخر عدهاي ثبت نام ميكنند ناشي از فقدان كانديداي حزبي است! اگر احزاب مقتدري در جامعه بود كه از قبل كار منسجمي را انجام ميدادند و با برنامه پيش ميرفتند از ماهها قبل برنامه شان را ارايه ميكردند مردم هم ميدانستند كه حزب با چه رويكردي ميآيد و كانديدايش نيز چه كسي ميتواند باشد. ولي از آنجايي كه چنين نيست و امكان رشد جامعه مدني وجود نداشته است اين مشكلات وجود دارد. بايد در همين فضا از تمامي پتانسيلها استفاده شود و انتخابات به سمتي برود كه به جاي محيطي پر تنش محيط با آگاهي بيشتر را به دنبال داشته باشد.
قبل از انتخابات مجلس ٩٤ وزير كشور اشاره به پولهاي ناسالمي كه در انتخابات ميتواند استفاده شود، كرد. قبول است كه به صورتي كه مطرح شد خيلي نميشود روي آن مانور داد. اما منابع بسيار زيادي در اختيار عدهاي است كه فضاي غبارآلود، ايدهآل آنها است. آنها حاضرند كه در انتخابات مهمي مثل رياستجمهوري هزينه كنند. آنها از اين بستر ميخواهند استفاده كنند. شرايط منطقه خود پيشزمينه اينكه مشكلات به وجود بيايد را دارد. آنها از اين امر مطلعند. همه كساني كه براي كشور نگران هستند بايد كمك كنند كه انتخابات به سمت راديكال شدن نرود. مردم با شرايط مناسب در انتخابات شركت كنند. اميدواريم همه اركان كمك كنند كه انتخابات سالمي برگزار شود. در اين انتخابات مشخصا پتانسيلهاي راديكال شدن فضا وجود دارد؟ احمدينژاد چقدر شيفت گفتماني داشته است؟ اصولگرايان القا ميكنند كه او مقابل رهبري ايستاده است؟ احمدينژاد براي احياي مجدد خود تلاش ميكند! و بعضي اوقات هم حرفهايي ميزند كه اپوزيسيون خوشش بيايد! به هر حال ايشان پديدهاي بود كه ٨ سال تحميل شد! يعني احمدينژاد نميتواند راس يك جريان اپوزيسيوني شود؟ فكر ميكنيد چقدر پايگاه اجتماعي دارد؟ بعضي از كانديداها ميخواهند يارانه را ٥ برابر كنند آيا عملي است؟ بر اساس گزارش سازمان برنامه و بودجه شركتهايي كه تامين يارانه را به عهده دارند، درآمد آنها جمعا حدود ٨٦ هزار ميليارد تومان است بعد از كسر هزينه آنها، كل پولي كه به دولت ميدهند نزديك به ٣٦ هزار ميليارد تومان است. اين عدد ٣٦ هزار ميليارد همين پولي است كه الان به مردم ميدهند و كم هم ميآيد، دولت احمدينژاد هم از بودجه عمومي كسري آن را جبران ميكرد! از كجا ميخواهند آن را دو تا پنج برابرش كنند؟ اول بايد به اين سوال جواب بدهند. پنج برابر آن به اندازه كل بودجه عمومي كشور است.
بحثهايي ميكنند كه واقعا توهين به مردم است، و فكر ميكنند مردم متوجه نميشوند. اصلا منابع آن وجود ندارد. چرا الان چند سالي است كه مجلس و دولت در موقع تصويب بودجه تلاش ميكنند فقط يارانه را به آنهايي كه مستحق هستند بدهند، چون منابع كشور محدود است! يك نفر گفته ظرف ٤ سال توليد ناخالص ملي را دو و نيم برابر ميكنم. اگر بخواهد توليد ناخالص ملي ايران در طول چهار سال آينده را دو برابر كند بايد از همين امسال رشد اقتصادي سالانه كشور به بالاي ٢٠ درصد برسد!! اين ادعاها واقعا بدون فكر و محتوا است و فقط ميتواند عده محدودي را تحت تاثير قرار دهد! شايد ميخواهد سرمايهگذار خارجي بياورد؟ در اين مدت نخستوزير بريتانيا، وزيرامور خارجه و وزير اقتصادي فرانسه، نخست وزير و وزير خارجه ايتاليا، وزير خارجه سابق امريكا همه به بانكها و شركتها اعلام كردند كه ميتوانند در چارچوب برجام با ايران همكاري داشته باشند. مقامات سياسي هيچ كدام جلوي همكاري را نگرفتند ولي بحثهاي اقتصادي به شركتها و بانكها برميگردد. بانكي كه امروز حجم تجارتش با امريكا ٤٠ درصد است و با كشور ما در بهترين حالت زير يك درصد، در اين شرايط ريسك نميكند، ولو اينكه نخستوزيرشان بگويد.
هر كس كه ادعا ميكند بايد بگويد دقيقا چه كاري ميخواهد انجام دهد كه بالاي ٢٠ درصد رشد اقتصادي سالانه داشته باشيم. والا وعده تو خالي دادن توهين به مردم است. اگر كار به اين راحتي بود مقام رهبري از دولتها ميخواستند كه رشد اقتصادي را به بالاي ٢٠ درصد برسانند! در دولت نهم و دهم با آن همه درآمدهاي نفتي رشد اقتصادي سالانه به طور متوسط به ۴ درصد نرسيد! مقامات ارشد كشور وقتي به مساله اشتغال و توليد توجه ميكنند معني ديگر آن بالا رفتن ميزان توليد ناخالص داخلي است، ولي كار به اين سادگي نيست كه به رشد حتي بالاي ١٠ درصد به صورت مستمر برسيم! وضعيت آقاي روحاني را چطور ارزيابي ميكنيد؟
نزديك به ٢٠٠ ميليارد دلار نفت فروخت. چطور شد كه در سال ٩٢ آن همه مشكلات داشتيم و بحران اقتصادي ايران را فراگرفته بود؟ سالهاي ٩١ و ٩٢ رشد اقتصادي منفي شد. تورم بالاي ٣٥ درصد بود. در چنين شرايطي دولت جديدي سركار آمد و تمام همتش را در دو وجه توانست بگذارد. يكي روابط خارجي كه بتواند بحرانها را به حداقل برساند و دوم معيشت مردم. تنها راه بهبود معيشت مردم اين بود كه بتواند جلوي رشد تورم را بگيرد. منابع جديد نياز بود كه بخواهند درآمد مردم را بالا ببرند. نفت كه محدوديت داشت. پس فقط ميشد از طريق ماليات منابع بيشتري كسب كرد، كه آن هم به دليل ركود شديد امكان نداشت!
ضمن اينكه برعكس آنچه كه امروز آقايان ميگويند، حسابهاي بانك مركزي نشان ميدهد كه دولت روحاني در مردادماه كه سر كار آمد، مجبور شد از بانك مركزي وام بگيرد تا حقوق كاركنان را بپردازد. يك فاز پارس جنوبي بايد بين سه سال و نيم تا چهار سال به بهرهبرداري برسد. اكثر اين ٦ فازي كه اخيرا به بهرهبرداري رسيد در دولت نهم و اوايل دولت دهم كلنگش زده شده بود. چرا اينقدر طول كشيد؟ چرا خودشان تمام نكردند؟ آقاي احمدينژاد مگر به عسلويه نرفت و گفت قيمتها را بالا ميبرم به شرطي كه طي زمانبندي ٣٦ ماهه تحويل بدهيد، زمانبندياي كه توافق كردند بايد اكثر آنها تا سال ٩٠ و ٩١ به اتمام ميرسيد، چرا تمام نكردند؟ پولها را پرداختند، ولي هيچ كاري نكردند.
اين دولت ميزان برداشت از پارس جنوبي را به حد قطر رسانده است. در يكي از بزرگترين ميادين مشترك به توازن رسيديم. اين در شرايطي اتفاق افتاده كه فقط يك سال و نيم از توافق بينالمللي برجام ميگذرد. يادمان نرود ٦ كشور روبهروي ايران نشسته بودند. اين دولت توانست كاري كند كه بسياري از مسوولان اروپايي دوباره به ايران بيايند. منتها آن شركت و بانك هم كار خودش را ميكند. علت اين است كه كشور در روابط بينالمللي دوگانه عمل ميكند. يك بعد حقوقي و رسمي است كه وزارت خارجه است. يك بعد غير رسمي است. به هر حال همه اقداماتي كه در بعد غيررسمي انجام ميشود به نفع كشور تمام نشده است. در امريكا نيز تا زماني كه دولت دموكرات بود شرايط بهتري براي ايران وجود داشت كه متاسفانه از آن استفاده بهينهاي نشد! با وجود آمدن آقاي ترامپ بودن رييسجمهوري مثل حسن روحاني در ايران كاركرد دارد؟ اينكه قبل از انتخابات ايران اردوغان موقعيت خودش را تثبيت ميكند، چه پيامدي براي ما دارد؟ واكنش آقاي روحاني نسبت به سلاح شيميايي و حمله هدفمند امريكا به الشعيرات را چطور ارزيابي ميكنيد؟ آقاي روحاني در سياست خارجي و دستگاه ديپلماسي و مصلحت محورش تن به فشارهايي داده يا نه؟تشديد روابط با روسها چطور؟ با اين وضعيتي كه از روحاني ترسيم كرديد قاعدتا بايد از كارنامهاش نسبتا راضي باشيم. يعني با همين نمره شاگرد اول است؟ خيرالموجودين مان آقاي روحاني است؟ آيا آقاي رييسي ميتواند موفق شود؟ شبكهاي كه از او حمايت ميكند چطور؟ شهرداري تهران ميتواند مدل موفقي براي دولت بعدي باشد؟ پايگاه اصولگرايي در كشور چقدر است؟ سي درصد جامعه تشكيلاتي داريم؟ از كانديداهايي كه آمدهاند تا ميز انتخابات را تزيين كنند، كانديداي محبوب كدام است؟ كانديداهاي جناحها نه. چه كسي ميتواند مطالبات آن ٧٠ درصد را نمايندگي كند؟ بالاخره از آن ٧٠ درصد ٣٠ تا ٤٠ درصد راي ميدهند؟ فضاي فعلي جامعه را فضايي ميبينيد كه از دل آن يك انتخابات با مشاركت مطلوب دربيايد؟ خير الموجودين ما چقدر شانس دارد رياستجمهورياش دو دورهاي شود؟ با شناختي كه از رقباي روحاني داريد فكر ميكنيد ايام مبارزات انتخاباتي كارش آسان پيش برود يا با چالشهاي جدي روبهرو شود؟ اگر جنس مناظرهها شبيه سال ٩٢ باشد روحاني كار سختي ندارد؟ دو قطبي درست ميشود؟ اگر آقاي رييسي راي نياورد چه سرنوشتي پيدا ميكند؟ قاليباف چطور؟ آن دفعه در شوراي شهري رفت كه شهردار شد اما اينبار ممكن است شهردار نشود؟ يعني جايي در ساختار ميماند و مديريت ميكند؟ به اعتبارآنها لطمه نميخورد؟ از بين قاليباف و رييسي آيا هر دو در صحنه انتخابات ميمانند؟ مرز سياسي احمدينژاد با جريان سياسي اصلاحطلب و اصولگرا چقدر فاصله دارد؟ آيا او داراي يك تبار فكري است؟ كنشگري احمدينژاد متعلق به خودش است يا نه؟ پوپوليست خوب بودن ضريبي از كياست و سياست نميخواهد؟جامعهشناسي و روانشناسي قوي ميخواهد؟ لاريجاني چرا مرز سياسياش را به جريان روحاني نزديك كرده است؟ در شرايطي كه بحران خلأ قدرت اتفاق بيفتد با توجه به مكانيزم و ساختار فعلي يعني نيروهاي مسلح، صداوسيما و خبرگان، احتمال تغيير ساختار هست؟ همين شكل ميماند؟ افكار عمومي واكنش خواهد داشت؟ اميد به اصلاحات در دل آقاي مهندس صفايي فراهاني چقدر است؟ رضا خان هم اين طور بود؟
همين اتفاق را در تركيه ميبينيد. تركيه عقب نرفت. البته به شرطي كه حزب عدالت و توسعه روند قبلي را تغيير نميداد و ميگذاشت آن روند ادامه پيدا كند. اگر رهبران و مديران جامعه كمك نكنند و فكر توسعهاي نداشته باشند و پايبند به اصول توسعه نباشند، فقط بيداري مردم است كه ميتواند به اصلاح ساختار جامعه كمك كند. الان فضاي مجازي خيلي قوي شده است. قديم مردم فقط از طريق رسانههاي حكومتي خبر دريافت ميكردند. الان با ايجاد فضاي مجازي اين فضا شكسته شده است.
منابع اطلاعاتي مردم گسترده شده است. آگاهي مردم خيلي بالاتر رفته است، افشاي اطلاعات هم گستردهتر شده است. ميزان افشاي اطلاعات كاملتر شده است. مردم بهروزتر و داناتر هستند. اين دانايي عملا به شرايطي تبديل ميشود كه يك شهروند هر ترفندي را نپذيرد و سعي ميكند شرايطش را تغيير دهد. حاكمان هم مجبور ميشوند چنين تحولاتي را بپذيرند. همين الان نمونهاش را در اروپاي شرقي ميبينيد.
كشورهايي مثل چك، اسلواكي، مجارستان و لهستان چقدر در طول ٢٥ سال گذشته متحول شدهاند. بديهي است مثلا بلاروس هم به طور استثنا باقي مانده است. سرعت بالا رفتن اطلاعات عامه مردم و مطالبه آنها از مسوولان در اصلاح ساختار بسيار موثر است. |